ای بی تو من خراب
ای بی تو من خراب
شب بی تو خسته است
ای بی تو من سراب
دیگر شتاب توان را شکسته است
در من ، منی بپاست
اما نرفته دلشده ای در عمیق خواب
جدایی چه خیمه ای
در شهر بسته است
اما ...
نرفته دلشده ای در عمیق
خواب
ای دیده ات شراب
نگاهی
ای بی تو دل خراب
در کنه من غم تو در این پر ستوه شب
پرواز می کند
در این شکسته شب چه سیاهی گرفته لرد
ای بی تو من خراب
دستان باد
دیوارهای جدایی کشیده اند
در روی خاک
این ظلم نیست ؟
ای بی تو من خراب !
ای بی تو من خراب!
شب بی تو خسته است ,
بی تو من خسته ام
و جدایان
در هم شکسته اند
ای بی تو
ای سراب
نصرت رحمانی