خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

زخم
زندگی‌ات
منم...

همه به زخم‌های‌شان
دستمال می‌بندند
تو اما
به زخمت
دل
بسته‌ای...

زندگی‌ات را باخته‌ای یا نه؟



اگر زنی را نیافته‌ای که با رفتنش
نابود شوی
تمام زندگی‌ات را باخته‌ای
این را
منی می‌گویم
که روزهایم را زنی برده است جایی دور
پیچیده دور گیسوانش
آویخته بر گردن
سنجاق کرده روی سینه
یا ریخته پای گلدان‌هاش
باقی را هم گذاشته توی کمد
برای روز مبادا.