شعردلتنگیپایاننداردهمیشهسرخطمیماندنقطه
پ ن :ر مثل رنج
تار و شکلازدستدادهنبودنت را میبینم.
تار تارشکلازدستداده روزمرگی میکنم.
سادهفکر میکنی با دریاها قرارداد بستهام.من اماتار و تار و تاربرایت مینویسم.
حواسم نبودهنگام چای ریختندستم سوخت
در تاکسیسر کاروقت خریدتمام شبحواسمتنها به دستم بود
شلوغ است.صدا به صدا نمیرسددستام به دستِ تو.