خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

شاید

 
از آینه‌ام بپرس
از شانه‌ام
از بالش‌ام
و از آن چراغ‌خواب غمگین بپرس
که شب و روز چند بار
مهربانی‌ات انارِ دل‌ام را می‌فشارد
و شیرآبه‌ی عشقِ سرخ‌ات
گناه‌ام را رنگ‌آمیزی می‌کند؟
و چند بار
جمله‌ی «جان‌ام دوست‌ات دارم»
بی‌صدا لب‌هایم را تکان می‌دهد؟

پ ن ۱: جان‌ام دوست‌ات دارم

پ ن ۲: از ژیلا حسینی

برای تو و ...

به تشویش

دل می‌زنی که چه؟

بخند و ببین

امروز هم روزی‌ست...

راحت بخواب

او هست

من نیز بیدار

و دست به دعا ...