هنگامِ بهار
حس میکرد جفتش صدایش را میشنود
آواز خواند مدام قناری
دانهاش تمام شد
آبش هم
قناری آواز خواند
حس میکرد آوازش را میشنود جفتش
از این میله به آن میله
آواز خواند قناری
بهار آمد
کفِ قفس افتاد بیجان
بالهایش تکان میخوردند
دلش میخواست
آواز بخواند
قناری
آقا اشعار این خانوم محمدی به جای خود!
موسیقی بلاگش رو داری؟
موسیقی متن فیلم Red ئه.
:)