کاکا
خوش به حالت
من این جا هستم .با کوهی از کار و گرفتاری و ....
گم شده ام. همچندان که ....
نمی دانم که از چه حرف می زنی .یعنی هیچ وقت نفهمیدم.شاید از جنس تو نبوده ام.
نه می دانم زنگار چیست .نه صیقل.
نه حرکت را می شناسم نه رخوت را. امروز گویی هیچ کدام را تجربه نکرده ام
بی خوابی های شبانه ام
ترس هایم
دلواپسی هایم
فقط خودشان را خسته می کنند
اری
من قدیمی من جدید -من خوب من بد من من ننننن همه ریخته اند در وجودم و ....
درد ما را نیست درمان الغیاث ....
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود انچه می پنداشتیم
چاکریم کاکا
وبلاگه با حالی دارید
آره بقوله شما
ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود انچه می پنداشتیم
حرفه با معناییه