خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

.....

دقیقه های سنگین و رخوتناک و غمبارم چه زود می گذرند هنگامی که یاد تو با من است.

دیده برای دیدار تو می بندم                      رویاهایم همیشه شیرینند

 

پ. ن :

دو روزی رفته بودم دیار.

هنگام برگشت در اتوبوس خواب مرا میهمان بودی.

بیدار که شدم شب بود.پنجره باز و نسیم ...

سرم را از شیشه اتوبوس بیرون می برم

جز باد
کسی تحمل این اشک‌ها را ندارد.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
بازم من پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:04 ب.ظ

یا باید به من فکر نکنین یا اگه فکر می کنین باید بخندین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد