خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

سهم من از دنیا

از جهان
نگاه تو
مرا بس بود ...

ماه را که نگاه می کردم
پشت پنجره آمدی و
گفتی:
«من!؟»

تو را که نگاه می کنم
ماه ها از پشت پنجره
می گذرد و
من
هنوز چیزی نگفته ام ...

نمی دانم که آیا باید بنویسم در اینجا یا نه؟

دلم خدا حافظی می خواهد .اما نمی تواند.حالت آل پاچینو در ـ بی خوابی ـ بعد از شش روز نخوابیدن را دارم.می خواهد دلم خوابی اصحاب کهف وار می خواهد.کل زندگی ام در حالت cheng می باشد .

نه حالا وقت خواب نیست .باید بیدار باشم .شب هفتم را آغاز می کنم .تا صبح بر این شب سلام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد