خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

من بی ...

حکایتِ بارانی بی‌امان است
این‌گونه که من
دوستت می‌دارم.
شوریده‌وار و پریشان باریدن
بر خزه‌ها و خیزاب‌ها
به بیراهه و راه‌ها تاختن
بی‌تاب، بی‌قرار
دریایی جستن
و به سنگ‌چینِ باغِ بسته‌دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن
چون خونی در دل
که همواره
فراموش می‌شود.
حکایتِ بارانی بی‌قرار است
این‌گونه که من
دوستت می‌دارم.

پ ن :

دل مان تنگ بود برای خودمان نوشتیم که ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد