خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

خطی زدلتنگی

دست نوشته های من

 

 

سفید(ساکت)/آبی(گوشه گیر)/سیاه(مشکوک)/

قرمز(اوت)/صورتی(عاشق)/ نارنجی(دوست داشتنی)/

خاکستری(پر حرف)/حالا به من بگو من چه رنگیم؟

 

 

آری

از روزی که رفته‌ای....
جایت گیاهی کاشته‌ام

کمی سبز...
...
به یاد طراوت رویت

کمی صورتی...
تازه از یاد شیطنت‌ها

 

و کمی خاکستری ...

...   

و بیشتر بنفش...
از کبود تنگِ نفس

 

پ ن : دلمان هم که بسی آبی تنگ است

 

برف

برف .. برف..

برف می آید

و به آرامی می نشیند

روی دستانت

برف .. برف ..

برف می آید ...

یلدا

 یه جعبه

 داخلش یه شال

یه لوپ لوپ ،یه  عروسک

 کمی لواشک و دو تا شمشک

 برای توست

...

 یلدایت خوش

 

ت مثل تو

تاب...تاب...
تاب می‌خوری و تابیده می‌شود و بر تنت می‌تابد و تاب برمی‌داری .
تاب...تاب...
تاب بیاور.

...........

midoonin ke man
 .... hichy
 eshtebah shod

..............

پیام تان رسید

ممنون